فراز و فرود جنبش اخوان المسلمین قسمت سوم
مهرالدین مشید مهرالدین مشید

جنبش اخوان و اقمار آن در جهان اسلام در دههٔ هشتاد فراز و فرود شگفت آوری را پیمود که با آغاز جهاد مردم افغانستان بر ضد تجاوز شوروی و ورود عبدالله اعزام٬ اسامه به پشاور و ورود هزاران بریگارد داوطلب  مسلمان از کشور های عربی از کشور های خلیج تا شرق میانه٬ شاخ افریقا ٬ جنوب آسیا و از اروپا تا امریکا به پشاور پاکستان یک باره به شگوفایی رسید و  حیات سیاسی این جنبش را در ساختار یک انتر ناسیونالیزم اسلامی وارد فصل تازه یی نمود که در جنب و جوش هزاران مجاهد از گوشه و کنار جهان رخ بنمود . این نبرد حق طلبانه در یک مرحله٬ غلبهٔ داد بر بیداد را در سیمای غلبهٔ خون بر شمشیر در سطح جهانی به نمایش گذاشت و چهرهٔ عاشقانه ترین نبرد مجاهدان را در سطح جهانی به تماشا نهادند . این حرکت در واقع روح تازه یی بر جنبش های اسلامی و سایر جنبش های آزادی خواهانهٔ جهان دمید و نوعی ارادهٔ اعتماد به نفس٬ استبداد شکنی و استقلال طلبی را در میان گروههای مبارز   جهان ایجاد نمود . این حرکت جنبش اخوان را وارد فصل تازه یی از  حیات نمود که با تاسف خوش درخشید و اما زود پرپر گردید که عامل اصلی این پرپر شدن ها در کنار سایر عوامل خارجی و داخلی ضعف و ناکارایی رهبران و افتادن آنان در دام استخبارات پاکستان و ایران است . مظاهر این وابستگی های ننگین و شرم آلود در جنگ های داخلی سال های ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵ به خوبی آشکار گردید. نه تنها که با یکدیگر بیرحمانه جنگیدند و حتا از هتک حرمت بر انسان افغانستان هم دریغ نکردند . هزاران انسان بیگناه قربانی بستن ها٬ کشتن ها٬ میخ کوبیدن ها٬ سینه بریدن ها٬ شاشیدن ها بر سر و روی انسان ها٬ تا رقص های برهنه و نمایش های زایمانی گردید که وجدان انسان از توضیح آنها شرم دارد و به مثابه لکهٔ ننگی بر دامان رهبران این جنگ های قدرت طلبانه و ناحق چه که این جنایتکاران خود نمایی داشته و بر جبین  های بی حیای شان درشت و سنگین رخ مینمایند . مجبوریت های جهاد با شوروی و نیاز شدید به کمک های مالی و نظامی با توجه به فرسایشی شدن آن سبب شد که در گام اول آرمان های هزاران مجاهد افغانستان به خاک و  خون کشانده شود و در گام دوم بزرگترین ضربه را جنبش اصلاحی جهان اسلام  وارد کردند که غرب شکست آنرا زیر نام « شکست سیاسی اسلام » به استقبال گرفت و با جدا کردن اسلام سیاسی از بدنهٔ اسلام واحد نظام اسلامی و حکومت اسلامی را زیر سوال برد  که مسؤولیت تمامی این ها بدوش رهبران مجاهد نمای افغانستان است .

در کنار این گروههای تند رو انشعاب یافته از اخوان مانند الجهاد والتکفیر و الجهاد و الهجره به تاسی از اندیشه های سید قطب در کتاب معالم فی الطریق با رویکرد های تند با فرعون خواندن سادات دست به قیام های خطر سازی در مصر زدند . چنانچه خالد اسلامبولی سادات را ترور نمود و بعد از این حادثه اخوان تب و تاب شدید سیاسی را پشت سر گذاشت . این حوادث هم بر جنبش اخوان اثرات ناگواری گذاشت . عوامل دست به دست هم داده و شکست فاجعه باری را متوجه جنبش های اخوانی در سراسر جهان گردانید . این شکست ره آورد نامیمونی داشت که با عقب زدن جنبش جهادی پای جنبش سلفی را به پیش کشاند . این شکست نامیمون سبب شد تا با همکاری نزدیک استخبارات کشور های منطقه و جهان دو جریان سلفی عربی تحت قیادت اسامه به نام القاعده و سلفی وهابی تحت زعامت ملاعمر به نام طالبان به شیوههای قبلی مبارزاتی خود خط بطلان کشیده و با رویکرد جهادی پا به میدان مبارزهٔ نظامی و سیاسی بگذارند؛ گرچه هر دو  جریان سلفی یکی به  رهبری شاه عبدالعزیز دهلوی و دیگری به رهبری وهاب نجدی در موزات یکدیگر از یک منبع آب می خورند که با آموزههای ابن تیمیه به یک دیگر بیشتر نزدیک میشوند؛ اما با آنهم شاخهٔ‌ عربی آن تندرو تراز شاخهٔ عجمی آن است که از قبل تحت تاثیر افکار مولانا محمد طاهر پنجپیر٬ مولانا مفتی محمود و سایر رهبران تبلیغی پاکستان بیشتر خوی سیاست گریزی و سیاست ستیزی داشتند و با آمیختن با جناح عربی تندتر از جهادیان قبلی روی به جهاد آوردند . رویکرد مبارزاتی آنان در ابتدا بیشتر مبارزه بر ضد فساد٬ شرک و خرافات بود . چنانچه طالبان دولت استاد ربانی را به نام  حکومت شر و  فساد سرنگون کردند که کمتر رویکرد تکفیری داشتند و از حملات انتحاری هم خود داری میکردند؛ اما زمانیکه بعد از  حادثهٔ یازدهم سپتمبر ۲۰۰۱ لبهٔ تیز مبارزاتی آنها متوجه امریکا گردید . به روش های تکفیری رو آورده و به عملیات های تند روانهٔ انتحاری مبادرت کردند . نه تنها اینکه با داعیهٔ‌ بزرگتر فراملی و اسلام  جهانی رو‌ آورده و در صدد جاگزینی امارت اسلامی بجای حکومت اسلامی شده اند . مبارزات خود را در سطح جهانی بر ضد امریکا و هم پیمانانش بسیج کرده اند . با توجه به نبرد با امریکا تمامی مظاهر فرهنگی و مدنی غرب را انکار کرده و آنرا نمادی از  جاهلیت قرن بیست و یکم می خوانند .

در این رویکرد جدید سلفی ها عوامل زیاد داخلی و خارجی تاثیر گذار بوده که شکست جنبش جهادی در دهۀ هشتاد در نتیجۀ انحراف رهبران جهادی افغانستا و وابستگی های آنان به مراکز استخباراتی منطقه و جهان در موازات نفوذ گستردۀ سلفی های عربی وعجمی در این جنبش از جمله اثر گذار ترین آنها می توان شمرد . انحراف جهادی ها نه تنها سلفی ها را ودار به مبارزۀ اسلامی نمود؛ بلکه با یک چرخش 180 درجه یی بر ضد جهادی های همپیمان دیروزی خود نیز قد علم کردند و با فاسد و اشرار خواندن آنان علم مبارزه را بر ضد آنان برافراشتند . این ها مدعی اند که جهادی ها در سیاسی ساختن اسلام مبالغه کرده و اسلام را دامی برای برآورده شدن اهداف سیاسی خود گردانیدند. به نظر این ها جهادی ها به عوض اسلامی ساختن سیاست با رویکردی  انحرافی اسلام را ابزاری برای سیاست های منفعت گرایانۀ خود گردانیدند . از همین رو بود که سلفی ها مدعی اند که جهادی های اخوانی اخلاق اسلامی را کنار گذارده و نه تنها سیاست را غیر اخلاقی گردانیدند؛ بلکه هر نوع اعمال شریرانۀ خود را نیز توجیۀ اخلاقی کردند . بنا براین قیام در برابر این نیروی شریر را برای دفاع از اسلام پاک امری شرعی پنداشتند و با تجاوز امریکا به افغانستان و سقوط طالبان، انگیزۀ سلفی ها در سطح جهانی تحریک شد و نوعی پیوند ناگسستنی میان سلفی های جهانی و بویژه عجمی و عربی گردید که در اتحاد القاعده  و طالبان افغانستان و پاکستان در سطح جهانی بر ضد امریکا شکل گرفت .

با آنکه هر دو گروهٔ اخوانی و سلفی آخرین الهام را از دساتیر قرآنی می گیرند . در اوایل گروه های اخوانی جهت توجیهٔ مبارزات مسلحانه بیشتر به سوره های مکی توجه داشتند تا به سورههای مدنی؛ زیرا سورههای مکی بیشتر به اصول دعوت پرداخته و به مبارزه و جهاد فرا می خواند و اما سورههای مدنی بیشتر به نظام سازی پرداخته و از نوعی حالت استقرار سخن می گوید . در حالیکه سورههای مکی از نوعی انقلاب و دگرگونی سخن به عمل می آورد . سلفی ها که در ابتدا بیشتر علاقمند تبلیغ و پخش آموزههای سنتی بودند٬ بیشتر توجه به سورههای مدنی داشتند و در این چهارچوبه مسلمانان را برای رعایت اساسات عبادی در یک جامعه فرا می خواندند؛ اما دیری نگذشت که در روش سلفی ها تغییرات آمد و توجه به مبارزه نمودند . پس از آن سلفی های جهادی با رویکردی تازه متمایل به سورههای مکی شدند تا پیروان خود را برای جهاد و مبارزه ترغیب نمایند . از این پایگاهٔ اصلی این ها سنت بود و زمانی که به جهاد روی آوردند. سنت سکوی خوبی برای پرش های جهادی آنان گردید . از همین رو است که مبارزان سلفی از جاذبهٔ بیشتری برای جهاد برخوردار بوده و با تمسک جستن به عملیات های  استشهادی دست بالایی در عملیات های انتحاری پیدا کرده اند؛ گرچه پیدایی آن در متون شرعی با توجه به زیان های آن برای سایرین دشوار است و اما سلفی ها از فتوای آن هراس ندارند .

این گونه عملیات ها با آمیزش طالبان با القاعده شدت یافت . این گونه عملیات ها در جنوب آسیا و عراق و اکنون در سوریه راه پیدا کرده است٬ روغن خود را از تجاوز امریکا میگیرد . پیش از آن هم  اشغال سرزمین های فلسطینی ها بوسیلهٔ اسراییل انگیزه های استشهادی جهادی ها و سلفی ها را بر ضد اسراییل یک سان تحریک کرده بود و اما در مرز های فلسطین محدود باقی مانده بود؛ اما نبرد استقلال طلبانهٔ مردم نیم قاره در برابر انگیس ها و رقابت های هندو و مسلمان  در برابر دیگر پیهم رسوب نمود و بالاخره با آمیزش سلفی دهلوی با سلفی وهابی در منطقهٔ جنوب آسیا به گونهٔ فاجعه باری رخ بنمود.

از این که اخوانیت در جنوب آسیا بیشتر برخاسته از افکار سرسید احمد بود و سید احمد هم متاثر از افکار دهلوی  بود . از این رو اخوانی های جنوب آسیا بیشتر نزدیک به سلفی اند تا به اخوانیت مصری؛ گرچه مودودود تلاش کرد تا افکار اخوانیت نیم قاره را با اخوانیت مصر نزدیکتر بسازد . میان افکار مودودی و سید قطب اشتراکاتی میتوان یافت که این اشتراکات را تا حدودی می توان در کتاب « الله٬ رب ٬ ناس » مودودی و معالم فی الطریق سید قطب مشاهده کرد؛ اما تلاش های مودودی طور شاید و باید در نیم قاره به ثمر نرسید و این گروه نتوانست جایگاهٔ گسترده یی در میان مردم نیم قاره پیدا کند . چنانچه شاخه های جماعت در پاکستان٬ بنگال و هند از نفوذ چشمگیری میان مردم برخوردار نیستند . از سویی هم ساختار اجتماعی و دینی در نیم قاره طوری بود که آموزه های دینی به گونهٔ سلفی انرژی بیشتری را برای رقابت ها میان هندو و مسلمان آماده میکرد؛ زیرا در این آموزهها بیشتر سنت نشانی گرفته شده است سنت گرایی با توجه به ادای نماز های جماعت و رعایت محاسن اسلامی نمایش خوب دینی را در رقابت با هندو ها بر جای میگذاست و انرژی تازه به تازه را برای جوانان مسلمان میداد . از همین رو است که سلفی ها از سنت آغاز کردند و در سنت باقی ماندند و چنان در سنت غرق شدند که تمامی توجهٔ خود را از علوم معاصر برچیدند و این بر بعد عقل ستیزی جوانان سلفی افزود . اخوانی ها که جذبهٔ‌ بیشتر سیاسی دارند و مطالعات در عرصه های اسلامی را در حوزههای مختلف سیاسی و فقهی جدی تر حساب مینمایند . این جدیت اندکی سبب شده تا از  جدیت عبادی آنان بکاهد . این سبب شده تا آنان به سنت گریزی متهم شوند و این اتهامات دست سلفی ها را در نیم قاره بر آنان بلند تر نموده است .

شکل گیری جدید جنبش های سلفی، جنبش اخوان را که حیثیت محوری را برای جنبش های هم فکر خود در سراسر جهان داشت، تکان شدید داده و این جنبش را وادار گردانید تا راهکار خود را مورد تجدید نظر قرار بدهد . چنانچه در حوادث اخیر مصر این چرخش به صراحت آشکار گردید .  طوریکه رهبران اخوان در آوان مبارزات خود اعلان کردند که مصر،  افغانستان نیست و آنان کشور خود را ویران نمی کنند . این سخن در واقع پیامی بود، برای تمام کشور های غرب و شرق که  جنبش اسلامی مصر را با تنظیم های جهادی افغان یکسان نگرفته و به اشتباۀ  رهبران تنظیم های جهادی افغان پیش از پیش جنبش اخوان مصر را مواخذه نکنند . رهبران اخوان در جریان قیام مردم مصر بر ضد مبارک خیلی عقلانی عمل کرده و از این حرکت خوب مدیریت کردند . رهبران آن اعلام نمودند که دیگر در جستجوی انحصار قدرت نبوده و حکومت مشارکت ملی را در مصر به اشتراک تمام گروههای این کشور تاسیس خواهند کرد . چنانچه در جریان انتخاب رییس و معاونان پارلمان مصر، سعد الکتیبی منشی اخوان بحیث رییس و دو تن از نماینده گان سلفی النور و  لیبرال را معاونان خود بر گزدند . این حرکت در واقع بر افسانۀ سازش ناپذیری سلفی و اخوانی از یکطرف و لیبرالی و خوانی به نحوی خاتمه بخشید . در حالیکه جنگ سلفی ها با اخوانی ها در افغانستان فاجعۀ کنونی را به بار آورد . این جنبش شاید در گام های بعدی صداقت خود را در برابر مردم و گروههای مصری بیشتر به اثبات برساند . خود داری این حزب از اشتراک در انتخابات ریاست جمهوری نماد دیگری از انعطاف این حرکت بوده تا بر هرگونه تبلیغات مخالفانش را مبنی بر انحصار قدرت بوسیلۀ این حزب نقش بر آب نماید .

اکنون اخوان در منصهٔ اولین آزمون قرار گرفته است وبرای بار اول توانسته تا از طریق انتخابات آزاد با بدست آوردن ۴۷ درصد آرا ریاست پارلمان مصر را بدست آورده و شاید که مقام نخست وزیری این کشور را نیز از آن خود بسازد . این بدین معنا نیست که اخوان در مصر معجزه میکند و یک شبه به ایده آل ها و خواست های  مردم مصر پاسخ مثبت میدهد . در حالیکه این خیلی محال است . مصری که باری از دشواری های اقتصادی رو به رو بوده و نظامیانش معاش خوار امریکا بوده  و سالانه این کشور با 3 ملیارد دالر کمک میکند؛ اما با این هم  مشی خردمندانۀ رهبران آن تا کنون در رویداد های مصر با وجود همه دشواری ها باز هم نشانگر این امید واری است که این حزب با گام های عقلانی خواهد توانست، با همکاری نزدیک با سایر گروههای مصر این امید واری را در افکار جهانیان بیدار کند که جنبش اخوان بصورت واقعی در صدد اصلاح جامعۀ مصر است .

اما جریان فکری اخوانیت در سرزمین های اصلی اش یعنی شاخ افریقا مانند کشور های مصر٬ تونس٬ مراکش٬ لیبی و سودان بیشتر همخوانی با بنیانگذاران این تفکر داشته و از وجهٔ خوبی بهره مند هستند و حتا از این هم بیشتر جریان های اخوانیت در شماری کشور ها مانند ترکیه٬ مالیزیا٬ تونس و مراکش از این هم پا فراتر نهاده و به نوعی نواندیشی تازه رو آورده اند و به قرائت های تازه یی از دین نایل آمده اند و مصر دارد اکنون به سرعت بیشتر وارد این قافله میگردد . این ها با آگاهی از تمدن غرب میزان عقب مانی های خود را در حوزهٔ سیاسی و اجتماعی درک کردند و دریافتند که جوامع  اسلامی دچار یک وقفهٔ‌ تمدنی شده اند و مدعی اند که برای پشت سر گذاشتن این فاصله یک جهش نیاز است . این جهش زمانی ممکن است که به قرائت  تازه یی دست برد و  جریان فکری معرفت شناسی دینی را غنای بیشتر بخشید و بالنده گردانید ؛ گرچه سنگ بنای این جریان را کسانی مانند اقبال لاهوری  شریعتی و مودودی گذاشتند که پیش از آن رهگشای این حرکت شیخ عبده شاگرد سید بود؛ زیرا  جریان های سلفی و اخوانی بیشتر در شعاع هایی مانور کردند که در عین تفاوت های فکری گاهی با هم نزدیک و زمانی از هم دور شده و میزان این دوری ها و نزدیکی بیشتر بر اقتضای شرایط بود که هر دو الگو گاهی در اوج و زمانی در حضیص در برابر یکدیگر قرار می گیرند و این قرار گرفتن ها تا سرحد منازعه و پرخاش به پیش میرود . از همه مهمتر این که ناپاسخگویی قطعی این دو جریان به نیاز های کنونی جهان اسلام شک و گمان ها را پیرامون موفقیت های آنان در افکار مسلمانان برانگیخته است . قرائت های آنان از اسلام تا کنون نتوانسته است٬ پاسخگوی جدی نیاز های کنونی جوامع اسلامی باشد . از همین رو نیاز به قرائت تازه در چهارچوب معرفت شناسی جدید است تا بتوان خلای موجود فکری در جهان اسلام را پر نمود تا اگر از عهدهٔ‌ تلفیق دو جریان سلفی و اخوانی بیرون برآمده نمی تواند٬ دست کم راهی تازه یی را برای رهایی جهان اسلام از دشواری های موجود سراغ  نماید؛ زیرا دو جریان قبلی چنان گاهی در اوج و زمانی در حضیض یکدیگر و وقتی هم به همسویی و گاهی به رویارویی در برابر هم پرداخته اند که در کنش ها و واکنش های متضاد و هماهنگ فرع را قربانی اصل نموده و از اصل پرداختن به دشواری های جهان اسلام عاجز مانده اند.  حالا نیاز است تا با قرائت تازه جمیع فاصله ها میان سنت و تجدد را کوتاه گردانید. این زمانی ممکن است که عرادهٔ  شناخت را بلندی های دانش و معارف کنونی بشر عبور داد و با عبور از آنها بر کاستی ها و ناتمامی های موجود در جهان واقف گردید و برای رهایی از بحران از آموزههای اسلامی مدد جست .

بویژه اکنون که جوامع اسلامی در تند باد حوادث قرار گرفته و آشفتگی های خطرناک سیاسی و اجتماعی آنها را تهدید میدارد . بیشتر از هر زمانی لازم است تا در راستای گفت و گو های اصلاحی از میزان کشیده گی ها و آشفتگی های فکری میان آنها کاست . با برچیدن فاصله ها میان افکار می توان به نقطهٔ مشترکی دست یافت که بتواند محور تمسک تمامی گروهها و کشور های اسلامی شود؛ گرچه جهان اسلام با دشواری های متعددی رو به رو هستند که بیشتر محصول نارسایی های فکری و عدم آگاهی فرهنگی بوده و این زمینه را برای بهره برداری نیرو های شیطانی برای به آشوب کشاندن جهان اسلام فراهم کرده است و اما باز هم هر چه دشواری ها بزرگتر و پرحجم تر باشد٬ از گشایش دست کم آن بوسیلهٔ خرد نمی توان انکار کرد تا زمینه های توسعه  و انکشاف را در حوزههای مختلف میسر گردانید . یرای دست یابی به  این مهم از الگو های تازه و عناصر فرهنگی جدید و آزموده شده در سطح جهانی استفاده کرده و آنها را چنان بومی کرد که در مرحلهٔ اول در فرهنگ اسلامی و در مرحلهٔ دوم در فرهنگ بومی هر کشور به درجهٔ انحلال برسد تا از تاثیر پذیری فرهنگی آن   جلوگیری شود . در صورتیکه عناصر فرهنگی بیگانه در یک فرهنگ بصورت کامل هضم نشوند٬ در این حال عناصر ارزشی فرهنگ بیگانه به شکل شعاعی در فرهنگ بومی به گونه یی رسوب میکند که تاثیر گذاری فرهنگی آن حتمی است ؛ گرچند این کاری است٬ بس دشوار و ناگزیر باید برای انجام آن همت گماشت .

 

 


August 12th, 2012


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
علمي و معلوماتي